صد حیف که ما پیر جهان دیده نبودیم
روزی که رسیدیم به ایام جوانی
صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
صفایى بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولى من باز پنهانى تو را هم آرزو کردم
صد نکته غیر حسن بباید که تا کسیمقبول طبع مردم صاحــــــب نظر شود
صدها فرشته بوسه بر آن دست میزنند
کزکارخلق یک گره بسته واکند