وبلاگ خوش نویس

مرجع آموزش انشا نویسی و ارائه اشعار رباعی ویژه مشاعره

وبلاگ خوش نویس

مرجع آموزش انشا نویسی و ارائه اشعار رباعی ویژه مشاعره

درباره بلاگ
وبلاگ خوش نویس
تبلیغات
پارس وب سرور
طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر با ج» ثبت شده است

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان

مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

خوش نویس

جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

خوش نویس

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

خوش نویس

جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست

سوگند خورَم من، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بییار

فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمیدانم درمانِ دلِ خویش

خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم

از تنگ دلی جانا  ، جای نفسم نیست...

 

خوش نویس

جان بی علم بی نوا باشد

مرغ بی پر نه بر هوا باشد

 

خوش نویس

جهان بروی تو می دیدم ار چه همچو جهانت

وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگردیدم

خوش نویس

جانا، به خود نگاه کن و حال ما ببین

گر جان ندیده ای که جدا گردد از تنی

خوش نویس

جز کوی توام نیست به سر فکر مقامی

تا عمر به پایان برسد منزلم این است

خوش نویس

جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می کند

کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند

خوش نویس
پارس وب سرور