وبلاگ خوش نویس

مرجع آموزش انشا نویسی و ارائه اشعار رباعی ویژه مشاعره

وبلاگ خوش نویس

مرجع آموزش انشا نویسی و ارائه اشعار رباعی ویژه مشاعره

درباره بلاگ
وبلاگ خوش نویس
تبلیغات
پارس وب سرور
طبقه بندی موضوعی

چون وا نمیکنی گرهی خود گره مشو

ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

خوش نویس

چو بد کردی مباش ایمن ز آفات

که واجب شد طبیعت را مکافات

خوش نویس

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی

از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی

خوش نویس

خمی که ابرویِ شوخِ تو در کمان انداخت

به قصدِ جانِ منِ زارِ ناتوان انداخت

خوش نویس

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان

مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

خوش نویس

جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

خوش نویس

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

خوش نویس

جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست

سوگند خورَم من، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بییار

فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمیدانم درمانِ دلِ خویش

خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم

از تنگ دلی جانا  ، جای نفسم نیست...

 

خوش نویس

جان بی علم بی نوا باشد

مرغ بی پر نه بر هوا باشد

 

خوش نویس

تا دل خویش به دریا زدم آرام شکست
بغض موجی که درون رگ هر ساحل بود

خوش نویس
پارس وب سرور